مقدمه جدید گلستان سعدی
منت خدای را عزوجل که لذت زن را قندو عسل قرار داد. همو که ازدواجش موجب محنت است و به طلاق اندرش مزید رحمت. هر لنگه کفشی که بر سر ما می خورد مضر حیات است و چون مکرر فرود آید موجب ممات. پس در هر لنگه کفش دو ضربت موجود و بر هر ضربت آخی واجب.
مرد همان به که به وقت نزاع عذر به درگاه نساء آورد
ورنه زنش از اثر لنگه کفش حال دلش خوب به جا آورد
ضربت لنگه کفش، لاحسابش هم از راه رسیده، و جیب شوهر بدبخت را به قیچی خیاطی درآورده و حقوق یکماهه او را به بهانه جوئی بخورد.
شوهر و نوکر و کلفت و فلک درکارند
تا تو پولی به کف آوری ویه ماشین بخری
شوهرت با کت و شلوار پر از وصله بود
شرط انصاف نباشد که تو مانتو بخری